پاداش و کیفر

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اندیشه جويان و آدرس mohammad-taha.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد
.






آمار مطالب

کل مطالب : 450
کل نظرات : 48

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 4
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 74
بازدید سال : 1584
بازدید کلی : 206694
پاداش و کیفر

پاداش و کیفر

احمد حیدری کارشناس ارشد علوم قرآنى احمد حیدرى

پیرامون پاداش و کیفر اخروى در آیات و روایات، فراوان سخن رفته است. با این‏وصف پرسش هایى نیز هنوز مطرح است. یکى از شبهه هایى که با توجه به وجود کیفراخروى - که اصل آن حداقل از جانب ادیان آسمانى از جمله مسیحیت و اسلام قطعى است- توسط بعضى از عالمان غربى مطرح شده، وجود جهنّم و عذاب اخروى است.
آنان وجود جهنم را ناهمگون و ناسازگار با حکمت، عدالت و رحمانیت خدا تلقى‏کرده‏اند. موریس متر لینگ، فیلسوف مشهور بلژیکى در این مورد گوید:
به نظر من، اهانتى که تاکنون به مقام خدا شده، این است که گفته شود، خدا جهنم‏را خلق کرده است. بشر ابتدایى که تصور اولیه جهنّم متعلق به اوست، تمام رذایل‏و پستى‏ها، حقد و کینه و وحشى گرى‏ها را ناشى از جهنم مى‏دانست. بزرگ‏ترین‏و بهترین مذاهب عالم نیز چون نتوانستند از چنگ تصور جهنّم خلاص شوند،کورکورانه به وجود آن اعتقاد حاصل کردند.[1]
برتراند راسل فیلسوف مشهور نیز مى‏گوید:
فکر مى‏کنم این عقیده که آتش جهنّم یک نوع مجازات براى گناهکاران است،عقیده‏اى ظالمانه باشد [2]
براى آشکار شدن حقیقت مسأله پاداش و کیفر اخروى و نیز پاسخ درست به اشکال‏مزبور، باید به بررسى نظام کیفر اخروى و انگیزه و علت وجود کیفر بپردازیم. امّا پیش ازآن، بررسى انواع کیفر دنیوى ضرورت دارد تا با مقایسه آن، چگونگى کیفر اُخروى بهترمشخص شود.

 


1 . جهنم چرا؟ محمد حسن قدر دان قراملکى، ص 20 - 19، به نقل از دروازه بزرگ، موریس متر لینگ،ترجمه ذبیح الله منصورى و فرامرز برزگ، ص 156 - 155.2 . چرا مسیحى نیستم، برتراند راسل، ترجمه س - الف و س - طاهرى، ص 33.

 

 

انواع کیفر دنیو

1 - مجازات قراردادى، همان کیفرهاى جزایى قراردادى در جامعه‏هاى بشرى است‏که در قانون (آسمانى یا بشرى) وضع شده است. انگیزه جعل یا فایده این گونه مجازات‏هاعبارت است از:
الف - جلوگیرى از تکرار جرم توسط خود مجرم تا با تنبیه شدن، دیگر جرأت‏ارتکاب دوباره نیابد.
ب - سبب تشفى و تسلّى خاطر مظلوم و ستمدیده مى‏گردد.[1]
ج - سبب عبرت دیگران مى‏شود و آنان با مشاهده کیفر متخلّف، عبرت مى‏گیرند وجرأت ارتکاب گناه پیدا نمى‏کنند.
2 - مجازات تکوینى، کیفرهایى است که معلول و نتیجه طبیعى جرم هستند. این‏کیفرها را «مکافات عمل» یا «اثر وضعى گناه» هم مى‏نامند مثلا شرابخورى سبب بروزعوارض جسمى و صدمه هایى بر اعصاب و روان مى‏گردد که این صدمه‏ها و عوارض رامى‏توان با مسامحه کیفر تکوینى نامید.
3 - مجازات سوم این است که حقیقت عمل تجسم یافته و صورت ملکوتى زشت یازیبایش آشکار مى‏گردد و به صاحب عمل تحویل داده مى‏شود.

 

چگونگى مجازات اخروى

آنچه ما در دنیا بیشتر با آن سر و کار داریم و نام کیفر و مجازات را براى آن وضع‏کرده‏ایم، همان مجازات‏هاى قراردادى است، و غالبا خرده گیران مجازات آخرتى را از باب‏مجازات‏هاى قرار دادى تصور مى‏کنند و بر آن ایراد و شبهه مى‏گیرند زیرا انگیزه‏ها یافواید جعل این نوع مجازات در آخرت متصور نیست. آخرت نه جاى عمل است تااجراى مجازات، عامل بازدارنده مجرم از تکرار گردد یا سبب عبرت دیگران باشد و نه پاداش و کیفر
جاى انتقام جویى و تشفّى خاطر مظلوم است؛ زیرا اگر مظلوم از اولیاى خدا باشد، ازمظاهر رحمت واسعه اوست و عفو و گذشت او بر انتقام جویى اش غالب است و اگر ازاولیا هم نباشد، چنان مشغول به گرفتارى‏هاى خویش و محتاج اندکى خیر و مغفرت است‏که دیگر فرصتى براى انتقام جویى و تشفى یافتن از مشاهده عذاب دیگران ندارد. راسل‏مى‏گوید:
خداوند ادیان نمى‏تواند کیفر قراردادى داشته باشد؛ اما انگیزه انتقام جویانه درمورد خداوند معنا ندارد چون این غرض ناشى از عجز است و حال آن که‏خداوند عجزى ندارد و معروض حوادث نیست و اما انگیزه بهسازانه هم درآخرت نمى‏آید چون در آن جا مجال عمل وجود ندارد. به عقیده متألهان، انگیزه‏عبرت آموزانه هم باز در قیامت وجود ندارد چون اجتماعى به صورت فعلى وزمینه عمل در جامعه، دیگر وجود ندارد.[1]
شهید مطهرى نیز مى‏گوید:
اگر ما بخواهیم مساله مجازات‏هاى اخروى را بر همین اساسِ «متکلمان» یعنى‏اساس دنیوى زندگى اجتماعى توجیه کنیم، نه تنها مسأله مدت و شدتش قابل‏توجیه نیست ]بلکه[ اصل آن نیز قابل توجیه نیست[2].
بنابراین مجازات آخرت از نوع قراردادى نمى‏تواند باشد.
نظر دومى که درباره کیفر اخروى داده شده، مجازات تکوینى است به این معنا که اعمال‏علت پاداش و کیفر هستند و بین اعمال و مجازات رابطه تکوینى، و تخلف‏ناپذیر علّى ومعلولى برقرار است. مثلا خود دروغگویى، در قیامت رنج مى‏آفریند و عذاب شخص‏دروغگو همان رنجى است که معلول کار او است این نظر، گرچه نظر خوب و معقولى است‏ولى از طرف بعضى مورد نقد قرار گرفته است و در نقد آن گفته‏اند:
اگر رابطه اعمال آدمیان با ثواب و عقاب اخروى، به رابطه علّى فرو کاسته شود،مفهوم استحقاق پاک از میان مى‏رود و نظام اخلاقى و قضایى که خداوند در صدرآن نشسته است، از بن واژگون مى‏شود و دیگر، سخن گفتن از اینکه خداوند به‏فلان عمل ثواب مى‏دهد و به فلان عمل عقاب و افراد نیک و بد، مستحق پاداش‏و کیفر مى‏شوند، سخن تشریفاتى مى‏شود یعنى گویى به جاى آن که بگوییم‏پرخورى موجب بیمارى مى‏شود، مى‏گوییم بیمارى کیفر پرخورى است ولى‏خوب مى‏دانیم که این تعبیر مجازى، تغییرى در واقعیت نمى‏دهد و ایجاب‏همچنان به جاى استحقاق نشسته است و مقولات اعتبارى تحویل به مقولات‏حقیقى شده‏اند. این کجا و آن درک خالص دیندارانه کجا که رحمت و مغفرت‏بارى و استحقاق شخص مؤمن را در نظر مى‏گیرد و جنّت را بخشش خاص حق‏به نیکان و پاکان مى‏شمارد. به توضیح بیشتر، ما به دلیل «قبح» یک عمل، فاعل‏را «مستحق» مجازات مى‏شماریم و به دلیل «حسن» عمل فاعل را مستحق‏پاداش مى‏دانیم اما وقتى به جاى استحقاق، مفهوم علیّت را نشاندیم دیگر حسن‏و قبح بى وجه خواهند شد و فضیلت و رذیلت راه گریز در پیش خواهند گرفت وآنچه باقى مى‏ماند، علت خواهد بود و معلولش. گناه و پلیدى و جنایت معنایى‏نخواهد داشت جز انجام کارهاى رنج آور و پارسایى و عفت هم معنایى نخواهدداشت جز انجام دادن کارهاى لذت آور. این شگرد فیلسوفانه نشاندن ایجاب به‏جاى استحقاق و علیّت به جاى اخلاق، آیا راه را بر دنیوى کردن اخلاق‏نمى‏گشاید؟ و آیا به آدمیان نمى‏آموزد که به جاى آن که به تکلیف اخلاقى خودبیندیشند، به عواقب و معلول‏هاى گوارا و ناگوار افعال خود بیندیشند؟ و بامحاسبه فواید و مضار افعال، قلم بطلان بر وظیفه و تکلیف بکشند؟ و آیا این‏همان راهى نیست که اخلاق سکولار جدید در پیش گرفته است و با طرح کردن‏فواید و لذت افعال و کشف رابطه آنها به نحو عقلى و تجربى، اخلاق را عارى وفارغ از اندیشه خدا کرده است و جرم را چیزى چون بیمارى و مجرم را شخص‏بیمار و مجازات را عملى تأدیبى و درمانى دانسته و دیگر از بدى و خوبى فاعل وپلیدى و پاکى فعل دم نمى‏زند و فقط از سود و زیان افعال سخن مى‏گوید؟[3]
با دقت در سخنان ایشان معلوم مى‏شود که وى چند اشکال بر نظریه علیت اعمال‏براى کیفر و پاداش مطرح کرده:
1 - مفهوم استحقاق از میان مى‏رود و نظام اخلاقىِ دینى که در رأس آن خدا نشسته، ازبن واژگون مى‏گردد و علیّت به جاى حسن و قبح مى‏نشیند.
2 - این برداشت با برداشت خالص دیندارانه که بهشت را بخشش خاص حق به نیکان و پاکان مى‏شمارد، منافات دارد.
3 - این برداشت سبب سکولار و دنیوى شدن اخلاق مى‏گردد و به آدمیان مى‏آموزدکه به جاى اندیشیدن به تکلیف و وظیفه اخلاقى، به عواقب اعمال بیندیشند و با محاسبه‏فایده‏ها و مضرّات به عمل بپردازند.
امّا در جواب اشکال اول مى‏گوییم که پذیرفتن نظام علیت در کیفر و پاداش سبب‏واژگون شدن نظام اخلاقى دینى و کنار نهاده شدن خدا نمى‏گردد؛ زیرا این نظام علیتى راخودِ خدا قرار داده و خداوند در وراى همه علت هاست و علیت هر علّتى به خواست واراده او است. انسان مؤمن، به اقتضاى جهان بینى اسلامى، خدا را به جاى علت ننشانده‏تا با کشف علت و توجه به آن، خدا را کنار نهد بلکه خداوند را ایجاد کننده علت و قوام‏بخش آن مى‏داند.
پس همان طور که علم تجربى با شناخت نظام علیت در جهان خلقت، نمى‏تواند خدا رااز خالقیت کنار بزند، شناخت نظام علیت در کیفر و پاداش هم خداوند را از پاداش‏دهندگى و کیفر کنندگى عقب نمى‏زند. این گمان ناصحیحى است که اعتقاد به خدا وصفات جمال و جلالش را در جهل آدمیان و انکار قوانین حاکم بر جهان از جمله قانون‏علیت - که هم در نظام خلقت جارى است و هم در نظام پاداش و کیفر - بدانیم؛ بلکه بایدبه آدمیان توجه دهیم که قانون علیت یکى از نوامیس الهى حاکم بر جهان است و وجودخدا را در متن این قانون بیابیم و ببینیم.
و اما جواب از اشکال دوم، اینکه ما اعمال نیک انسان را علت پاداش بدانیم، با اعتقادبه اینکه پاداش اخروى، بخشش خاص خداوند به نیکان است، منافات ندارد زیرا زمانى‏این وجوب پاداش با فضل بودن منافات دارد که این حکم وجوبى از جانب ما بر خداوندصادر شده باشد و خداوند محکوم حکم ما گردد ولى طرفداران نظام علیت در نظام پاداش‏و کیفر، حکم وجوب پاداش را از ناحیه خود خداوند مى‏دانند و مى‏گویند خداوندخودش به فضل و کرمش بر خود واجب ساخته که به بندگان نیکوکار پاداش دهد. پس‏این وجوب پاداش نیکوکار از فضل خدا ناشى شد و خداوند مى‏توانست چنین حکمى برخود نکند زیرا بندگان با انجام کار نیک، حقى بر خدا پیدا نمى‏کنند. بندگان براى انجام کارنیک باید فهم کار نیک را داشته باشند و علاوه بر آن از اعضا، جوارح، قدرت و امکانات‏لازم براى انجام فعل نیک بهره‏مند باشند و همه اینها را خداوند به آنان داده است، پس کارنیک آنان ناشى از فضل خداست نه از خودشان. علاوه بر آن نعمت‏هاى فراوانى به آنهاعطا کرده که در مدت عمر از آنها استفاده مى‏کنند و خداوند حق دارد و مى‏تواند از آنان‏بخواهد که در قبال نعمت هایش کار خوب انجام دهند و در این صورت کار نیک آنان، قدردانى و شکر نعمت است و طلبى نخواهند داشت؛ ولى خداوند به فضل و کرم بى نهایت‏خویش همه آن نعمت‏ها را به رایگان در اختیار آنان قرار داده و بر خود واجب کرد که به‏شکر و استفاده صحیح آنان از آن نعمت‏ها هم پاداش دهد.
و اما جواب از اشکال دنیوى شدن اخلاق این است که هیچ مانعى ندارد که اخلاق‏دنیوى هم باشد یعنى افراد، با محاسبه سود و زیان اعمال به عمل اقدام کنند. خداوند به‏عمل چنین افرادى هم پاداش مى‏دهد، بلکه نظام اخلاقى اسلام در گام نخست با همین‏رویکرد آغاز مى‏شود و با وعده پاداش و وعیدِ عقاب، بندگان را به سوى خدا سوق‏مى‏دهد تا نهال عشق الهى در قلبشان تناور گردد و اوج بگیرد و دیگر فارغ از پاداش وکیفر و بلکه عاشقانه و براى تقرب به خدا عمل کنند. بنابراین اخلاق سکولار را که‏شالوده‏اش بر محاسبه سود و زیان اعمال است نفى نمى‏کنیم بلکه آن را خیلى ناقص مى‏شماریم‏و حداقل دو ایراد عمده و اصولى بر آن وارد مى‏دانیم.
اول آن که افق دید اخلاق سکولار محدود به دنیا و فواید و مضرات آن است و حال آن‏که اخلاق دینى، علاوه بر فواید و مضارّ دنیوى، به فواید و مضّرات اخروى نیز توجه دارد.
دوم آن که اخلاق سکولار چون آخرت را لحاظ نکرده، به طور طبیعى در راستاى آن‏گام برنمى‏دارد، بلکه به عکس عمل مى‏نماید؛ اما در اخلاق دینى ابتدا فواید و مضّرات‏دنیایى و آخرتى با هم ملاحظه مى‏شوند و یا در بسیارى موارد فقط به بیان فواید ومضرات دنیایى اخلاق پرداخته تا افراد را به انجام آن سوق دهد و کم‏کم در اثر پایبندى به‏اعمال نیک و اخلاق نیکو آخرت گرایى و معنویت گروى در آنها تقویت گردد به طورى‏که در ادامه به جایى برسد که دنیا گرایى در او بسیار کم رنگ وست شود و در برابر، آثاراخروى و پاداش آن دنیایى برایش هدف اصلى گردد.
نظر سوم در باب پاداش و کیفر - که از نظریه دوم نیز کامل‏تر است - آن است که اعمال‏انسان‏ها نه علت پاداش و کیفر بلکه خودِ پاداش و کیفرند.
شهید مطهرى مى‏گوید:
مجازات‏هاى جهان دیگر، رابطه تکوینى قوى‏ترى با گناهان دارند. رابطه عمل وجزا در آخرت نه مانند نوع اول قراردادى است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه‏على و معلولى است؛ بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است. در اینجا رابطه«عینیت و اتحاد» حکمفرماست یعنى آنچه در آخرت به عنوان پاداش یا کیفر به‏نیکوکاران و بدکاران داده مى‏شود، تجسّم خود عمل آنهاست.[4]
اشکال‏هاى وارد بر نظریه کیفر و پاداش قراردادى بر این نظریه وارد نیست و این‏نظریه کامل‏تر و واقع بینانه‏تر از دو نظریه قبلى است و لذا مورد پذیرش است. البته این که‏مجازات اخروى را از باب تجسم اعمال بدانیم، هرگز به این معنا نیست که خداوند نتواند یانخواهد مجرمان را در صورت صلاحدید مورد عفو و گذشت قرار دهد، زیرا این قطعى‏است که خداوند بسیارى از گناهان افراد را به خاطر توبه آنها یا مصلحت هایى که‏خودش مى‏داند محو مى‏کند و در آخرت آن گناهان را تجسّم نمى‏بخشد و به بنده گناهکار،نشان نمى‏دهد.
حال سؤال این است که چرا خداوند بندگان گناهکار را کیفر مى‏دهد؟ آیا رحمت‏واسعه الهى اقتضا ندارد که همه گناهان را عفو کند؟ اگر بحث انتقام گرفتن باشد که خداوندمظلوم واقع نشده تا انتقام بگیرد و بنده‏اى هم که مورد ظلم و ستم قرار گرفته، در قیامت‏از مشاهده عذاب گناهکار سودى نمى‏برد و...؛ پس چه توجیهى براى عذاب آخرت‏وجود دارد. در این زمینه توجیه‏هاى مختلفى ذکر شده که بعضى از آنها قابل قبول نیست وبعضى موجه و متین هستند.

 


1 . جهنّم چرا، ص 28.2 . معاد، شهید مطهرى، ص 83.3 . مبنا و معناى سکولا ریزم»، عبدالکریم سروش، مجله کیان، شماره 26، ص 12.4 . مجموعه آثار، ج 1، ص 23. آیات و روایات فراوانى بر تجسم اعمال دلالت دارد از جمله: آل عمران،آیه 30؛ کهف، آیه 49؛ زلزال، آیه 8 - 6؛ نساء، آیه 10 و... .

 

توجیه‏هاى ناموج

1 - بى نیازى فعل خدا از توجیه، بعضى از عالمان (بخصوص عالمان اشعرى مذهب)مطرح کرده‏اند که کارهاى خداوند همه‏اش نیکو و عدل است و ما نمى‏توانیم وجه آن رادرک کنیم و سؤال از آن بى جا است. آنان به گمان خود، به آیه ذیل نیز استناد کرده‏اند:
«لایُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ» (انبیاء / 23)
خداوند از کارش مورد سؤال واقع نمى‏شود.
این نظریه صحیحى نیست و در جاى خود ثابت شده که حسن و قبح افعال، ذاتى‏است و عقل آن را درک مى‏کند و توجیه عقلى براى پاداش و کیفر، حکم کردن بر خداوندنیست بلکه عقل که نور خدایى است، وجه حکم خدا را کشف مى‏کند.
2 - عِقاب ضامن اجراى تکالیف است. اگر عقابى در کار نباشد، بسیارى از بندگان‏جرأت عصیان و سرپیچى پیدا مى‏کنند و از اجراى فرامین الهى سر مى‏پیچند.
این نظریه به بیان دیگرى نیز مطرح شده و گفته‏اند وجود عقاب از مصادیق لطف‏است چون سبب مى‏شود که بندگان از ترس عقاب به انجام واجبات و ترک محرمات‏بپردازند و خداوند هم لطف را بر خود واجب کرده است پس وجود عقاب لازم است.
در جواب از این توجیه گفته شده که آنچه لطف و ضامن اجراى تکلیف است، وعیدبه عذاب است نه خود عذاب؛ زیرا ضامن اجراى تکلیف و لطف باید در همین دنیا حاصل‏شود تا ما را به سوى اجراى تکلیف بکشاند و آنچه در این دنیا حاصل است، وعید به‏عذاب مى‏باشد، نه خود عذاب.
3 - پاداش و کیفر غایت خلقت و تشریع است و اگر پاداش و کیفر نباشد، خلقت وتشریع عبث است.
این توجیه گرچه تا حدى صحیح است ولى دو نقص دارد:
الف - پاداش و کیفر هر دو به یک نحو، غایت خلقت نیستند. پاداش غایت اصلى‏تشریع و خلقت و کیفر، غایت تبعى است.
ب - این توجیه براى پاداش کافى است ولى براى کیفر کافى نیست؛ زیرا مى‏توان تصورکرد که غایت خلقت فقط پاداش باشد و کسانى که نیکوکار نبوده‏اند از این غایت محروم‏شوند.
4 - کیفر مقتضاى معصیت است؛ بنده همچنان که با انجام گناه مستحق مذمت مى‏شود،مستحق کیفر هم مى‏گردد.
این حرف گرچه صحیح است ولى تمام نیست؛ زیرا استحقاق کیفر غیر از تحقق یافتن‏خود کیفر است. خداوند مى‏تواند عفو کند و گناه را محو نماید و بنده را کیفر نکند.
5 - پاداش و کیفر مقتضاى ربوبیت حق تعالى و عبودیت بنده است قرآن مى‏فرماید:
اِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَاِنَّهُمْ عِبادُکَ وَاِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَاِنَّکَ اَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (مائده / 118)
اگر آنان را عذاب کنى (حق توست) زیرا بندگان تو هستند و اگر ببخشى توخداوند رحیم شکست ناپذیرى.
این نظر هم کامل نیست؛ زیرا گرچه ربوبیت خداوند به او اختیار مطلق مى‏دهد، ولى‏حق تعالى پاداش بندگان نیکوکار را بر خود واجب کرده است پس آنان را به هیچ وجه‏عذاب نمى‏کند و اما بدکاران را گرچه وعده عذاب داده ولى مادامى که مصلحتى بر عفوبنده ببیند، عفو خود را از او دریغ نخواهد داشت. در هر حال گرچه ربوبیت او مطلق است‏و بنده مملوک او است، ولى این دلالت بر وقوع حتمى کیفر ندارد و آیه هم ناظر به همین‏معناست.
این آیه از زبان حضرت عیسى علیه السلام و راجع به مشرکان یهود است. آن‏حضرت مى‏فرماید: خدایا تو مى‏توانى آنان را ببخشى و مى‏توانى عذاب کنى؛ زیرا توربّ‏و آنان مملوک هستند. اگر عذاب کنى خلاف عدالت تو نیست چون بنده عاصى خود راکیفر داده‏اى و اگر ببخشى خلاف انتظار نیست چون رحیم شکست ناپذیرى و از گناه بنده‏گذشته‏اى.

 

توجیه‏هاى موّجه

1 - وجود کیفر مقتضاى عدل الهى است. خداوند اگر مجرمان را به واسطه گناهانشان‏کیفر ندهد و فقط به اعمال نیکوکاران پاداش دهد، ظلم کرده است؛ زیرا بین آن کسى که‏گناه کرده و آن کسى که گناه نکرده، فرقى ننهاده و اولى را به خاطر چشم پوشى و دومى رابه دلیل مرتکب نشدن گناه کیفر نداده است و چنین رفتارى از جانب هر کس سر زند،ظلم و قبیح است. خداوند، خود مى‏فرماید:
اَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمینَ کَالْمُجْرِمینَ (قلم / 36)
آیا مسلمانان را مانند مجرمان قرار مى‏دهیم؟ شما را چه مى‏شود؟ چگونه حکم‏مى‏کنید؟
اَمْ نَجْعَلُ الَّذینَ امَنُوا وَعَمِلوُا الصَّالِحاتِ کَالْمُفْسِدینَ فِى الْاَرْضِ اَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقینَ‏کَالْفُجَّارِ (ص / 28)
آیا کسانى را که گرویده و کارهاى شایسته کرده‏اند، چون مفسدان در زمین قرارمى‏دهیم؟ آیا پرهیزکاران را مانند فاجران قرار مى‏دهیم؟
2 - خلف وعید قطعى مساوى کذب و محال است. گرچه خُلف وعید مانند خلف وعده‏نیست که قبیح باشد و عمل به وعید مانند عمل به وعده واجب نیست، ولى در دو صورت‏خلف وعید محال است چون مصداق دروغ شمرده مى‏شود.
الف - جایى که وعیدِ به عذاب، قطعى باشد، اگر خداوند به آن وعید عمل نکند،وعیدش دروغ مى‏شود.
مثلا خداوند بر شرک ]اگر از روى قصور نباشد بلکه با علم به وحدانیت خدا وربوبیت حضرتش، براى خدا شریک بتراشد و از روى عناد، حاضر به پذیرش حکم حق‏نگردد [و عید قطعى عذاب داده و فرموده است:
اِنَّ اللَّهَ لایَغْفِرُ اَنْ یُشْرَکَ بِهِ ویَغْفِرُ مادُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ[1] (نساء / 46)
مسلماً خدا این را که به او شرک ورزیده شود، نمى‏بخشد، ولى غیر از آن را براى‏هر که بخواهد مى‏بخشد.
ب - اگر خداوند به هیچ یک از وعیدهاى غیر قطعى اش هم عمل نکند، پس مجموع‏این وعیدها هم خلاف واقع و دروغ است. بنابراین عمل به برخى از وعیدها لازم است واین خود وعید دهنده است که مى‏داند ترک و یا انجام کدام وعید به مصلحت است. ما نیزاجمالا یقین داریم که خداوند به بعضى از وعیدهایش عمل مى‏کند و کیفر قیامت در این‏حد قطعى است ولى نمى‏دانیم آن وعیدها کدام اند و در بین خوف و رجا هستیم و از این رودر آیه فوق نسبت به غیر شرک و اجمالى عذاب و وعده اجمالى مغفرت داده شده است.
رسول خدا نیز در این باره مى‏فرماید:
هر کس را خداوند بر انجام عملى وعده پاداش دهد، حتما به وعده‏اش عمل‏مى‏کند و هر کس را بر انجام عملى وعید عذاب دهد، در مورد عمل به آن وعید،مختار است.[2]
3 - کیفر، ظهور اسماى جلال و قهر الهى است. همه انسان‏ها در قیامت به لقاى خدامى‏رسند و هر کس آن اسمى از خدا را ملاقات مى‏کند که زمینه ملاقات آن را در خودایجاد کرده است. مجرمان، ستمگران و عاصیان استدعا و شایستگى ملاقات غیر اسم‏منتقم را ندارند ]یا حداقل در آن اول ندارند[ و خداوند با توجه به زمینه، استدعا وصلاحیت وجودى آنان با اسم منتقم و قهار خود با آنان ملاقات مى‏کند و جهنم مظهرقهاریت و انتقام حق تعالى است روز قیامت روز ظهور حقایق است. آن روز، روز اعتبار وقرار داد نیست. کسى که زمینه وجود خود را شوره زار کرده است، جز روئیدن حنظل‏نباید انتظار داشته باشد و در واقع هم جز روییدن حنظل امکال دیگرى ندارد و آن که پاداش و کیفر
زمینه وجود خود را اصلاح کرده، در آن درختان طیب و با ثمره پاک مى‏رویند.
4 - کیفر قیامت، آتش تصفیه است. خداوند به مقتضاى رحمانیت خود، مى‏خواهد همه‏انسان‏ها را به بهشت ببرد و کسانى که شرط ورود به بهشت - طهارت - را نداشته باشد،باید به آتش جهنم پاک شوند و ناخالصى‏هاى وجودشان بسوزد تا طاهر گردند وشایستگى و شرط ورود به بهشت را پیدا کنند. امام خمینى «قدس سره» مى‏فرماید:
آتش دوزخ در حقیقت صورت رحمت الهى براى اهل توحید است براى این که‏موجب وصول گناهکاران به کمالات عالیه است، به این نحو که عذاب، هیأت‏ظلمان و رذایل نفسانى را که معلول معصیت است، از بین مى‏برد و آنها را آماده‏شفاعت مى‏کند.[3]
با توجه به ادله بالا، وجودِ کیفر قطعى و لازم است.

 


1 . بحار الانوار، ج 5، ص 334.2 . همان.3 . تعلیقات بر شرح فصوص الحکم، امام خمینى، ص 121.

 

بازگشت
بازگشت به صفحه اصلی نشریه


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

تعداد بازدید از این مطلب: 216
موضوعات مرتبط: تربیتی , ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود